قدیمیترین بختیار نامهای که امروز در دست است به زبان عربی است. ریشه و منشا قوم بختیاری براساس اسناد و مدارک موجود در سرزمین آنزانیان (ایذه) همگی حکایت از آن دارند که خاستگاه و زیستگاه قوم بختیاری پیش از آمدن آریاییها و همزمان با ایلامیها در منطقه فعلی در روزگار پیشین گسترش وسیعتری داشته است.
کتاب «قوم کهن بختیاری» در یازده فصل تنظیم شده است. نماد سمبلیک اسطوره تمدن ماقبل تاریخ، نمادهای آئینی سوگ، چوقا، نمای چلهبری، نمای شاخ، نمای و نوای رود (در باورهای عامیانه بختیاری)، قران (پیرونه)، نماد نمک در آیین باوری قوم بختیاری، نسخشناسی موضوعی در موسیقایی قوم بختیاری، نمای اشعار فولکلور آیینی تا نوای آهی گل و اقتصاد و فرهنگسازی از جمله فصلهای این کتاب را دربرمیگیرد.
قوم بختیاری در دوره ایلامی به نام اوکسیاناوکسینها حیات ماندگار داشته است و در سرفصلهای تاریخ اقوام بومی ایران پیوسته نام آنان به عنوان یکی از اقوام بومی پیش از آمدن، آریاییها در دیار آنزان (انشان) در دامنههای زاگرس میانی حضور خود را به ثبت رسانده و در دوره هخامنشیان پیوسته مطرح بوده است.
ساختار قدرت سیاسی از ویژگیهای دیگر سازمان ایلی بختیاری است، این ساختار نمودار چند درجهای از تمرکز سلسلهمراتب است که معمولا در نظامهای مبتنی بر خویشاوندی بعید انگاشته میشود. تا دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ قدرت در دست ایل خان بالاترین مقام ایل و ایلبیگ متمرکز بود و در سطوح مختلف هرم ایلی این مقامات حافظ نظم و مجری عدالت بودند و میان افراد خارج از ایل در مقام واسطه عمل میکردند ولی از نظر تاثیری که بر زندگی روزمره بختیاریها داشتند مهمترین وظیفه آنها هماهنگ کردن کوچ و حل و فصل دعاوی مربوط به استفاده بیش از حد از چراگاه و آبشخورها بود.
پژوهشهای مردمشناسی و باستانشناسی نشان میدهد پس از مرحله غارنشینی شیوه زیست کوچنشینی نخستین شیوه زندگی بشر بوده است. کهنترین سازمان اجتماعی که بشر میشناسد نظام قومی است که بر پایه عشیرهای استوار بوده است. قدیمیترین شکل معروف سازمان اجتماعی عشیره است و مقصود ما از عشیره مجموعهای از خویشاوندان است که در یک سرزمین زندگی میکنند و توتم مشترکی دارند و از یک قانون و عرف پیروی میکنند.
فرهنگ قوم بختیاری نیز از ویژگیهای نمادین و نمادگرایی زیرساختهای هنری ادبی در فرهنگ عامیانه سینه به سینه از پیشینیان انتقال یافتهاند که بر ارزشهای مبتنی بر عقیدهها و آرمانهایشان استوار بوده است، که بسیار پویا و جاودانه شکل یافته است که همه این نمادها در قالب شعر کار آوایی مانند اشعار برزگری، گاو دوختکن، مشک زدن، اشعار شاکار، اشعار شبیخون همان جریانات زندگی معنایی و مفهوم معنوی ایل در خلاقیتهای ذهنی ماندگار شدهاند که خوانندگان در محافل ادبی هنری (مراسمات شادی و عروسیها، سوگ (سوگواریها) رزمی (میادین رزمها در مقابل تهاجمات بیگانگان) بهطور مستمر شکل یافتهاند.
در فصل نماد نمک در آیین باورهای قوم بختیاری به گاهنبار جشن زرتشتیان (مید هیو تیر رمید) نیز اشاره شده است. در این بخش میخوانیم: «امیران و کائدان ایام باستان گاهنبار کهن ایرانیان نظام طبقاتی ساسانیان این رسم گاهنبار در اقوام کهن و باستانی ایرانیان که رهبران روحانی یکی از باستانیترین جشنهای شبانی بوده که ضمیمه فرایض مذهبی زرتشتیان بوده است که اعتقاد دارند خضر در عالم ماورایی از گلهها و رمهها و احشام آنان مراقبت و محافظت کند. ایرانیان باستان زرتشتیان برای برکت حاصل کشتها هم در محلهایی که همان نظرگاه خضر به دادن نذورات و بخشش مبادرت میورزیدهاند و با درست کردن آشهای نذری با گیاهان کوهی در فواصل سال از کاردین، اندش، کنگر و دیگر فرآوردههای طبیعی و دامی نیات خویش را به درگاه ایزد متوسل میشدند و نعمات و برکات روزافزون را خواستار میشدند.» –
مرجع: ایبنا – عصر ایذه